کاکائو

شیرین و تلخ ....

کاکائو

شیرین و تلخ ....

من آمده ام .. وای وای .. من آمده ام !

           

               

از پس کلی اتفاق آمدم و بی حرفم. خالی شده ام. چیزهای زیادی هست برای گفتن .. ولی ..

در این مدت چیزهای زیادی بود که می شد درباره شان نوشت. چه درباره خودم و چه درباره  همه چیزهای دیگر. شاید بتوانم بهانه بیاورم که مشغله ام زیاد بود؛ خوب، واقعا زیاد هم بود. ولی همه چیز این نیست. نمی خواستم بنویسم یا بهتر بگویم، می خواستم چند صباحی ننویسم.

 

بگذریم .. اینها همه گذشت. من باز هم آمده ام که بنویسم. فکر کنیم که به مرخصی رفته بودم.

 

باز هم دانشجو شدم! ولی این بار نه در شهر خودم. به شهر ماست و دوغ آمده ام بلکه پیش از اسمم نام مهندس بیاید. حالا منم و یک خانه دانشجویی، با دو هم خانه و کلی درس وحشتناک. به لیست دروس که نگاه کردم به سرعت فهمیدم اگر از پس ترم اول بر بیام، بقیه اش هم به سلامت می گذرد. خدا آخر و عاقبت این دوره را هم بخیر کند .. انشاالله!

 

خوب .. در حال ملالی نبود جز دوری شما ! فعلا زیاده عرضی نیست!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد