کاکائو

شیرین و تلخ ....

کاکائو

شیرین و تلخ ....

خواهر خوبم .. تولدت مبارک!

        

        

سال ها را با هم بودیم .. و هستیم هنوز .. در کنار هم زندگی کردیم، می کنیم .. با شادی و محبت .. و گاهی قهر و دعوا و لج بازی! گذشت و گذشت تا .. امشب، یک بار دیگه .. شب تولدش! تولدش مبارک .. تولد خواهر خوبم!

هیچ!

      

        

پر از خود

پر از هیچ

من هیچم ؟!

"فکر می کنم، پس هستم"؟!

من به فکر کردن هم فکر می کنم

فنا شهر هفتم بود

من کی شش شهر را طی کردم؟!

شاید توهمی بود ..

هست

از بی حوصلگی ..

       

       

چند روز پیش، مولانا ٨٠٠ ساله شد ..

پریروز سالگرد صدور اولین فرمان حقوق بشر توسط کوروش هخامنشی بود ..

پریروز قیصر امین پور درگذشت ..

امروز تولد بهزاد است

هالووین ..

 

نور ... صدا ... تصویر ... حرکت !

          

           

زندگی فیلمی است که خدا کارگردان آن است .

فیلمنامه فیلم را قضا و قدر نام است .

و خدا لوکیشن زمین را برای آن برگزید و ستارگان و ماه و خورشید را به نورپردازی گماشت .

جلوه های ویژه طبیعت را به کار بست تا بر جذابیت فیلم بیفزاید و قدرت خود را بنماید.

و آن گاه که او گفت : نور ... صدا ... تصویر ... حرکت ..،انسان متولد شد .

و انسان بازیگر بود

و بازی کرد و بازی کرد

و آن گاه که خدا گفت : کات.. ، انسان مرد !

ولی فیلم تمام نشد .

این فقط پایان یک سکانس بود

واین شروع سکانسی دیگر بود

لوکیشنی دیگر ... میزانسنی دیگر ...

و خدا دوباره گفت : نور ... صدا ... تصویر ... حرکت !

تنهایی اعتیاد است !

       

         

تنهایی، اعتیاد است. چرا؟ خوب، اعتیاد از یک جایی شروع می شود و تنهایی هم! این البته دلیل شباهت این دو نیست. منظورم این است که دلیل آغاز هر کدام به اندازه هم متنوع و حتی بعضا به هم شبیه است. برخی به دلیل ضعف در برابر ناکامی تنها/معتاد می شوند، برخی فکر می کنند تنهایی/اعتیاد چیز خوبی است، برخی می خواهند تنهایی/اعتیاد را تجربه کنند و این ادعا را هم دارند که هرگاه بخواهند آن را ترک می کنند و .. . حال به هر دلیلی فرد تنها/معتاد شده باشد، یک حد وجود دارد که در صورت گذر از آن فرد را معتاد می نامیم.

بهتر است برخی نشانه های اعتیاد را مرور کنیم: وابستگی به مورد اعتیاد که این وابستگی در درجه اول روحی است، ناآرامی در صورت در دسترس نبودن مورد اعتیاد و تلاش برای به دست آوردن آن به هر نحو و .. .نکته جالب این جاست که معتاد تا زمانی که از اعتیاد خود آگاهی ندارد از اعتیادش لذت می برد، اما همین که از آن مطلع شد، نسبت به مورد اعتیاد حس دوگانه ای پیدا می کند، یعنی در هنگام احساس نیاز به آن عشق می ورزد و هرگاه نیازش برطرف و اصطلاحا حالش نرمال شد، از آن متنفر می گردد. در همین حالت دوم است که معتاد به فکر ترک اعتیاد خود می افتد.

اعتیاد با اراده انسان بازی کرده و آن را تضعیف می کند. معتادی که می خواهد ترک کند، نیاز به اراده ای دارد که مورد اعتیاد آن را از او گرفته است. پس او نیاز به یک نیروی خارجی به عنوان کمک دارد. از سوی دیگر به دلیل تضعیف اراده معتاد، توان او برای مقابله با سختی عمل ترک بسیار کم است و معتاد  در بازگشت به اعتیاد خود بسیار مستعد خواهد بود. بهتر است به یاد داشته باشیم که در پی هر بار ترک و بازگشت به اعتیاد، وابستگی معتاد بیشتر و ترک کردن سخت تر شده و در نتیجه احتمال ترک پایین می آید که حاصل آن غرق شدن در اعتیاد است.

خوب، بار دیگر به جمله " تنهایی اعتیاد است " برگردیم. آدم تنها اگر تنهائیش خودخواسته باشد که هیچ، اگر تنهائیش اجباری باشد، به مثابه کسی که مواد مخدر به بدنش نمی سازد، اوایل احساس سختی می کند، ولی پس از مدتی به شرایط  جدید عادت خواهد کرد (این توان انطباق پذیری انسان به شرایط گاهی به ضرر او تمام می شود). تنهایی جذابیت های زیادی دارد که به عنوان مثال می توان از در اختیار داشتن تمام وقت خود، دوری از تنش های افراد دیگر، احساس قداست و .. نام برد. این جذابیت ها به آرامی در آدم رخنه می کند و او را تنها و تنهاتر می کند. ولی بالاخره روزی می رسد که فرد از تنهایی خسته شده و نیاز به همدم و هم راز و هم صحبتی دارد .. یک دوست! در این هنگام فرد تلاش می کند از پیله تنهایی بیرون بیاید ولی این کار مثل ترک اعتیاد به اراده ای نیاز دارد که در برابر جذابیت های تنهایی تضعیف شده است. نکته قابل توجه اینجاست که اگر دراعتیاد وجود یک نیروی مثبت خارجی و یک تکیه گاه برای ترک نه اجباری ولی خوب است، در مورد تنهایی به این نیروی خارجی نیاز قطعی وجود دارد. حال انسانی را تصور کنید که تنهایی مهارتهای ارتباطی او را تضعیف کرده و به یک دوست هم نیاز دارد! یافتن دوست و نگهداری او که در هر زمانی دشوار است، در این زمان دشوارتر به نظر می رسد. توجه کنیم که حساسیت انسان تنها نسبت به دیگران بالا هم می رود که این، کار را بیش از پیش دشوار می سازد. اگر انسانهای دیگری که فرد تنها برای رهایی از تنهایی به آنها دست می یازد "دوست" نباشند، فرد باز هم به تنهایی پناه می برد و در پی هر بار تلاش و شکست و رجوع به تنهایی، سختی گذراز این اعتیاد بیشتر خواهد شد. حاصل این مسئله غرق شدن در تنهایی و همراهی با دردی است که به اندازه عمر انسان او را می آزارد.

بار دیگر می توان تاکید کرد : " تنهایی اعتیاد است".

امضای امام زمان!

           

          

چند شبی هست که شب‌های قدر رو پشت سر گذاشتیم. تو این شب‌ها این رو خیلی شنیدم که پرونده شیعیان در شب‌های قدر به امام زمان (عج) تقدیم می‌شه و ایشون بعد از تعیین مقدرات آدم‌ها برای یک سال آینده، پرونده رو امضا می‌کنن. نمی‌دونم دید بسته و حتی کفری که پشت این حرف‌ها هست رو می‌فهمید یا نه. متاسفانه دین ما از این روایت‌های عجیب و غریب زیاد داره. جالبه که برخی از به اصطلاح عالمان دینی ما هم به این مسائل دامن می‌زنند. مثلا امام جمعه مرحوم قم، آیت ا.. مشکینی، سال‌ها پیش در زمان جنگ، در یکی از خطبه‌های نماز جمعه این شهر فرمودن:  ای امام زمان، می‌دونم که الان همین اطرافی! با همان شمشیر کجت بر فرق سر این صدام بزن و هلاکش کن!

جالبه که امام جمعه دوم قم، آیت ا.. امینی، سال گذشته صدا و سیما را به ترویج خرافات متهم کردن! (اینجا)

 

باقی این گفته اید بی‌زبان ..

نمرده ام ..

           

                

چه تلخم. مثل همین کاکائو! نه که حرف برای گفتن نیست. هست. اما .. نمی‌دونم. شاید از همین دلزدگی‌های رایج این روزها باشد. شاید پس گذراندن برخی سختی‌ها کمی ضعیف شده‌ام. نمرده‌ام .. خواب آلودم شاید. گیج یا سردرگم. وا‍ژه‌ها از من فرار می‌کنند. "خدایا .. معانی از واژگان رخت بربسته اند .. معانی را به کلمات بازگردان" *.

 

 

* : یادم نیست چنین مناجاتی را کجا خواندم. گفتم مناجات .. رمضان است ولی .. رمضان امسال هم به حال من می‌آید! از این چقدر دلتنگم.