-
حرفه .. خبرنگار!
سهشنبه 17 مردادماه سال 1385 18:07
امروز روز خبرنگار است. دو سال گذشته را، همین روز، من خبرنگار بودم. نمی دانم خبرنگار به عنوانی رسمی ربط دارد و کارت خبرنگاری در جیب یا به فردی می گویند که "خبرنگار" است؛ خبرنگاری با تمام آنچه در پشت این نام مستور است. دو سال خبرنگار بودم. اول خبرنگار فرهنگ و ادب و هنر! بعد هم خبرنگار ورزشی و دست آخر هم خبرنگار اجتماعی...
-
علی (ع)
سهشنبه 17 مردادماه سال 1385 18:04
مسلم اول سر مردان علی عشق را سرمایه ایمان علی از ولای دودمانش زنده ام در جهان مثل گهر تابنده ام خاکم و از مهر او آیینه ام می توان دیدن نوا در سینه ام قوت دین مبین فرموده اش کائنات آیین پذیر از دوده اش مرسل حق کرد نامش بوتراب حق یدالله خواند در ام الکتاب هر که دانای رموز زندگی است سر اسمای علی داند که چیست میلاد...
-
دیگر نمی توانم پرواز کنم!
دوشنبه 16 مردادماه سال 1385 23:32
دیگر نمی توانم پرواز کنم. می توانستم، اما دیگر نمی توانم. امروز صبح این را فهمیدم. من از یاد برده بودم که پرواز کردن را بلدم. بلدم؟! بلد بودم. من پرواز می کردم. اولین بار از روی کودکی دستهایم را به دو طرف گشودم. آنها را مثل پرنده ها، بالا و پایین تکان دادم وروی پاهایم پریدم. انتظاری بیش از رویای پریدن نداشتم، ولی .....
-
اکبر محمدی .. اکبر محمدی .. اکبر محمدی ..
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1385 02:40
سه روز از درگذشت "اکبر محمدی" از فعالان جنبش دانشجویی گذشت. مطبوعات داخلی نسبت به این موضوع چندان واکنشی نشان نمی دهند. رادیو و تلویزیون داخلی هم. در میان خبرگزاری ها به دنبال آرشیو کاملی از اخباری درباره وی گشتم. آرشیو ایرنا تنها برای خط ویژه باز است. ایسنا قدیمی ترین خبرگزاری بعد از ایرناست که خوشبختانه آرشیوش قابل...
-
خداحافظ شازده کوچولو!
چهارشنبه 11 مردادماه سال 1385 01:12
.... و غش غش خندید. - آخ، کوچولوئک ، کوچولوئک ! من عاشق شنیدن این خنده ام! - هدیه من هم درست همین است .... - چی می خواهی بگویی؟ - همه مردم ستاره دارند، اما همه ستاره ها یک جور نیست : واسه آنهایی که به سفر می روند حکم راهنما را دارند. واسه بعضی دیگر فقط یک مشت روشنایی سوسو زنند. برای بعضی ها که اهل دانشند، هر ستاره یک...
-
نازلی سخن نگفت!
سهشنبه 3 مردادماه سال 1385 00:51
"- نازلی ! بهار خنده زد و ارغوان شکفت. در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر. دست از گمان بدار! با مرگ نحس پنجه میفکن! بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار . . . ." نازلی سخن نگفت؛ سرافراز دندان خشم بر جگر خسته بست و رفت . . . . * "- نازلی ! سخن بگو ! مرغ سکوت، جوجه ی مرگی فجیع را در آشیان به بیضه نشسته است !" نازلی سخن...
-
"سیمین بهبهانی" کاندیدای نوبل ادبیات 2006 شد
پنجشنبه 29 تیرماه سال 1385 02:22
"سیمین بهبهانی" شاعر توانای ایرانی به عنوان یکی از کاندیداهای نوبل ادبیات سال 2006 انتخاب شد. پیش از این نیز، در سالیان گذشته، افرادی چون "سید محمد علی جمالزاده"، "احمد شاملو" و "محمود دولت آبادی" برای این جایزه کاندیدا شده بودند که هیچ کدام موفق به کسب آن نگردیدند. تنها جایزه نوبل ایران، جایزه صلح نوبل بوده است که...
-
چه چیز را دشوار پنهان می توان داشت؟
پنجشنبه 29 تیرماه سال 1385 01:58
چه چیز را دشوار پنهان می توان داشت؟ آتش را . که در روز دودش از راز نهان خبر می دهد و در شب ، شعله اش پرده دری می کند . عشق نیز چون آتش است که پنهان نمی ماند ؛ زیرا هر چه عاشق در راز پوشی بکوشد ، باز نگاه دو دیده اش از سر ضمیر خبر می دهد . "یوهان ولفگانگ گوته"
-
یادم تو را فراموش !
دوشنبه 19 تیرماه سال 1385 01:34
جام جهانی تمام شد. تورنمنت مزخرفی بود. سرد و ضد حال! در پایان هم دو تیمی به فینال رسیدند که .... بگذریم. کی حالش را دارد که باز هم از فوتبال و جام جهانی بنویسد. آن هم بعد از یک ماه فوتبال! آن چیزهایی را که از جام دیده ایم، دیده ایم . گذشت. به یک هفته نمی رسد که تب جام جهانی فروکش می کند (اگر این یخبندان تبی هم بر جا...
-
وقایع نگاری یک عدد فینال جام جهانی فوتبال!
دوشنبه 19 تیرماه سال 1385 00:42
11:50: شاید بین زمان نوشتن این پست با زمان ارسالش ساعتی فاصله باشد. ده دقیقه به پایان امروز ، 18 تیرماه ، باقی مانده است و فینال جام جهانی 2006 آخرین دقایقش را سپری می کند. در فاصله آغاز این پست تا اینجا، زین الدین زیدان ، در آخرین حضور رسمی خود در میادین فوتبال، به علت یک حرکت غیر ورزشی از زمین اخراج شد تا وداعی تلخ...
-
پر کن پیاله را
دوشنبه 12 تیرماه سال 1385 01:04
پر کن پیاله را کاین آب آتشین دیریست ره به حال خرابم نمی برد این جام ها که در پی هم می شود تهی دریای آتش است که ریزم به کام خویش گرداب می رباید و آبم نمی برد من با سمند سرکش و جادویی شراب تا بیکران عالم پندار رفته ام تا دشت پرستاره ی اندیشه های گرم تا مرز نا شناخته ی مرگ و زندگی تا کوچه باغ خاطره های گریزپا تا شهر...
-
هلندمان هم رفت!
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 01:19
متاسفانه (یا خوشبختانه) بعد از شکست ایران برابر پرتقال و نهایتا تساوی برابر آنگولا (که در مجموع به کسب مقام چهارم در جمع چهار تیم گروه چهار برای ایران منتهی شد) امکان اتصال به اینترنت فراهم نشد تا من هم، همچون خیلی های دیگر، کمی از غرهایم را به جان صفحات وب بزنم. خوب، ایران که کشورمان هست و .... بگذریم. گذشته از...
-
از رنجی که می بریم (۱)
یکشنبه 4 تیرماه سال 1385 23:56
درد، رنج، مشکل، تنهایی، سختی، .... ! واژه های آشنایی هستند. اما هر چقدر آشنایند، بیش از آن تلخند. تلخ! و ما چقدر از این واژه ها استفاده می کنیم! خود من، وقتی به خودم فکر می کنم، به خاطر کثرت استفاده از این کلمات از خود شرمنده می شوم. واقعا این همه تلخی از کجا می آید؟! .... به جای این نقطه ها، چیزهای زیادی نوشتم و باز...
-
کوچه لر
یکشنبه 4 تیرماه سال 1385 23:50
ترانه هایی هستند که علیرغم آشناییمان با آهنگ آنها، از دانستن متن انها به هر دلیل محرومیم. این مساله در ترانه های پارسی شاید به دلیل عدم توجه دقیق خودمان باشد، ولی در ترانه های غیر پارسی، اولین دلیل آن بی شک ناآگاهی ما از زبان ترانه است. حساب ترانه های انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی و .... را که سوا کنیم، در...
-
تجمع اعتراض به قوانین زن ستیز، به خشونت کشیده شد
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1385 03:12
تجمع آرام و بی حرکت ما به غوغایی تبدیل شد که بیا و ببین عکسهای سایت کسوف از تجمع یادداشت فهیمه خضر حیدری عکسهای منصور نصیری از تجمع خبر سایت روزنا از تجمع یادداشت نیک آهنگ کوثر : راه خراب کردن یک حرکت مدنی خبر سایت بازتاب از تجمع : برخورد زنانه با مدافعان حقوق زنان خبر مسخره ایسنا از تجمع
-
باران، ظالم، مظلوم
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1385 01:22
باران هم روی ظالم می بارد و هم روی مظلوم ؛ ولی روی مظلوم بیشتر می بارد ؛ زیرا ظالم چتر مظلوم را دزدیده است . * واقعا متاسفم که یادم نیست این سخن از چه کسی بود *
-
... و گل مرد
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1385 00:04
دوستم داره؟! .. آخ .. یه گلبرگمو کند. اینکه منو از شاخه چیدی کم بود٬ حالا داری پرپرم می کنی؟! دوستم نداره؟! .. وای .. چه دردی داره. مثل این می مونه که تیغ به بدنم فرو کنن. دوستم داره؟! .. آه .. کجایی مادر خاک که پناه دادی مرا در آغوش گرم سردت. دوستم نداره؟! .. آییی .. چقدر این گلبرگمو دوست داشتم .. دوستم داره؟! ......
-
آوای موسیقی
دوشنبه 22 خردادماه سال 1385 03:41
آوای موسیقی (عنوان موضوعی که اینک اولین پست آن را می خوانید)، نام فیلمی است با حضور جولی اندروز، ستاره فیلمهای موزیکال هالیوود در دوران اوج ساخت چنین فیلمهایی . این فیلم در ایران با نام "اشکها و لبخندها" به نمایش درآمده و به همین نام نیز معروف است. اما قرار نیست اینجا در مورد فیلم توضیحی بدهم . تنها نکته قابل ذکر، این...
-
مکزیک 3 - ایران 1 و بحران خودخواهی
دوشنبه 22 خردادماه سال 1385 03:25
خوب .. ایران 3 بر 1 به مکزیک باخت. نیازی به گفتن و نوشتن من یا هیچ کس دیگر نیست. یک تیم و بالاتر از آن خواست یک ملت ، فدای خواسته های احمقانه و تصمیمات نادرست چند نفر شد. عجیب نیست! در ایران امروز ما، هیچ کس برای چیزی به نام اجتماع و مردم و ملت ارزشی قائل نیست. همه انباشته از خودخواهی و تنها، در کنار یکدیگر زندگی می...
-
زنده باد جام جهانی،زنده باد ایران
جمعه 19 خردادماه سال 1385 00:40
بیش از ساعاتی به آغاز جام جهانی فوتبال نمانده است . جام جهانی 2006 آلمان! این روزها جو جام جهانی همه را گرفته است. تقریبا همه را ! بسیاری هستند – و کم هم نیستند – که نسبت به این رویداد کم توجه و بلکه بی توجه اند. حال یا واقعا برایشان اهمیتی ندارد یا از آن دسته ای هستند که خود را از طیف عموم جامعه جدا نگه می دارند و...
-
در گودی دستان خدا
جمعه 19 خردادماه سال 1385 00:30
نه در آسمانم و نه در زمین . تنها در گودی دستان خدا زندگی می کنم . اگر خدا دست در نور فرو کند ، به بهشت می روم ؛ و اگر دست در آتش فرو کند ، به جهنم . اما چه فرق می کند بهشت یا جهنم ؟! مهم این است که در دستان خدا زندگی می کنم . * عرفان نظرآهاری *
-
یک داستان کوتاه
چهارشنبه 17 خردادماه سال 1385 01:10
...من نباید بخوابم ، وگرنه یخ می زنم ... من نباید بخوابم ... وگرنه ... من نباید ... من ... من ... ا ا ا ... (سه روز بعد) # بیاین .. اینجاس .. یخ زده!!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 17 خردادماه سال 1385 00:56
از شبنم عشق خاک آدم گل شد صد فتنه و شور در جهان حاصل شد صد نشتر عشق بر رگ روح زدند یک قطره چکید و نامش دل شد